0:00

شکست در کارآفرینی بخشی از مسیر است و البته این در ذات آن‌ها قرار گرفته است چرا که شکست فقط دروازه‌ای است که موقتا برای یک کارآفرین بسته است.

app download

app download

app download

app download

تفاوت افراد موفق و ناموفق در توان و دانش نیست،‌ بلکه در خواستن به دستیابی به قدرت درونی شان است.

  • موفقیت چیست؟
  • فرد موفق کیست؟
  • ارتباط کارآفرینی و موفقیت
  • پس شکست چیست؟
  • چرخه کارآفرینی
  • پس چه چیز باعث پیش روی کارآفرینان می‌شود؟
  • قدم بعدی چیست؟

موفقیت چیست؟

شاید مهمترین سوالی که انسان امروزی از خود می‌پرسد این است که آیا در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود موفق هست یا خیر. برای بدست آوردن جواب این سوال هر شخصی مسیر متفاوتی را طی می‌کند ولی همیشه هدف واحد است. هر شخصی موفقیت را از دید خود تعریف می‌کند گرچه گاها این اهداف در تناقض قرار می‌گیرند یا از دید دیگران جسورانه، شجاعانه، گستاخانه،‌ شریف یا شاید هم غیر اخلاقی تلقی شوند، ولی موضوعی که اهمیت دارد تعریف خود شخص از موفقیتش در زندگیش است.

فرد موفق کیست؟

انسان به عنوان یک موجود اجتماعی تعریف می‌شود که جزئی از یک گروه می‌باشد، حال این گروه می‌تواند‌ قبیله، نژاد، کشور،‌ طرز فکر یا مکتبی که در آن رشد می‌کند باشد. بنابراین بسیار طبیعی است که هر فردی ارزش های گروهی که در آن زندگی می‌کند، رشد می‌کند و تجربه کسب می‌کند را به عنوان ارزش‌های خود ٬انتخاب کند٬ و به همین ترتیب تعریف خود را از زندگی شخصی و حرفه‌ای خود به وجود آورد.

در طول زمان این ارزش‌ها ممکن است تغییر کنند، بهینه شوند، از بین بروند یا کاملا جای خود را به ارزش دیگری بدهند ولی مادامی که انسان وجود دارد و ماهیت اصلی انسانی خود را حفظ کند نوعی از ارزش مادی یا معنوی برایش وجود دارد. پس طبیعتا ما همانند اجداد تاریخی خود در طول تاریخ به دنبال پیشرفت و بهتر شدن هستیم، گاهی موفق شده و گاهی به خطا رفته‌ایم ولی همیشه گرایش به رشد چه سازنده و چه مخرب وجود داشته است تا جایی که می‌توان گفت این سازندگی و تخریب به نوعی مکمل یکدیگرند.

البته همه ما به دلیل های مشخصی که گاها یا تمایلی به بازگو کردن آن ها نداریم یا حتی هنوز خود به آن پی نبرده ایم به دنبال نوعی از موفقیت هستیم؛ برخی برای رفاه خانواده، برخی به دنبال بهتر کردن دنیای اطراف خود، دیگری به دنبال پیگیری حرفه خانوادگی و گروهی هم برای منفعت شخصی که البته تمام موارد ذکر شده و نشده همگی قابل قبول و قابل تحسین می‌باشند. تا زمانی که فردی به دنبال موفقیت، تمام تلاش خود را انجام می‌دهد و در مسیر تحقق اهداف خود قدم بر می‌دارد اهمیتی ندارد که در چه مرحله قرار دارد و به هدفش رسیده است یا خیر.

ارتباط کارآفرینی و موفقیت

موفقیت معمولا معیاری است که دیگران ما را با آن ارزیابی می‌کنند تا تصمیم بگیرند که آیا ما ارزش آن را داریم تا برای ما وقت خود را صرف کنند تا با ما وارد رابطه دوستی،‌ تجاری، صحبت‌های روزمره یا حتی به سادگی گرفتن یک فنجان قهوه شوند. دلیلی که می‌گویند انسان برایند افراد اطرافش است دقیقا همین موضوع است و طبیعتاً هیچ کس دوست ندارد که از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند طرد شود، پس درصد موفقیت مورد قبول آن جامعه، مهمترین عامل در پذیرش یا رد افراد می‌باشد.

با این تعریف موفقیت و کارآفرینی کاملا در روبروی یکدیگر قرار می‌گیرند. کارآفرینی از روح جستجو گر و کنجکاو انسان بر‌می‌خیزد حال معیار موفقیت از بخش محافظه کار و دفاعی انسان. هر انسانی در ذات خود هم روحیه کارآفرینی و پرسش‌گری دارد و هم دو میلیون سال مکانیزم دفاعی مهندسی شده.

در نتیجه بسته به نوع ارزش های گروه و تعریف آن از موفقیت، کارآفرینان دسته بندی می‌شوند. بنابراین، در دنیای امروز موفقیت گاها گرفتن نتیجه‌ای ملموس و قابل اندازه تعریف می‌شود همانند کسب درآمد مشخص یا تولید محصولی جدید یا آمار و داده‌ای مورد استفاده در صنایع موجود؛ و فراموش می‌شود که وظیفه کارآفرینی پیدا کردن و امتحان کردن مسیرهای جدید برای بالاتر بردن امکان رشد و بقای نسل بشر و درک بهتر جهان پیرامون ما در نگاهی گسترده تر است.

پس شکست چیست؟

در نگاه کارآفرینی شکست معنا ندارد بلکه پیدا کردن روشی دیگر است که بنا به دلیلی نامشخص در آن زمان پاسخ سوال مطرح شده ما را ندارد. البته از دید دیگران شکست است. تصور کنید اجداد ما در غاری به دور آتشی سرخ و گرم به دور از باران سیل آسای بیرون از غار نشسته اند و در امنیت کامل، گروه خود را تشکیل داده اند.

حال یکی از این پدربزرگ های بیکار و کنجکاو تصمیم می‌گیرد که راه رفتن زیر باران وقتی که شکمی سیر، خانواده‌ای مهربان و محافظ دارد به چه معناست!. از غار بیرون می‌آید و شروع به پیاده‌روی به تنهایی زیر باران می‌کند،‌ از دید خانواده اش فردی شجاع است که شجاعتش لبخندی از رضایت برایش به ارمغان می‌آورد ولی آن‌ها از پیوستن به او خودداری می‌کنند و فقط او را تماشا می‌کنند که لذت می‌برد. پدربزرگ ما همانند سیمبا برای قدرت نمایی به بالای صخره می‌رود و زئوس در عصبانیت صاعقه‌ای به سمت او می‌فرستد و در جا کشته می‌شود. خانواده او شوکه می‌شوند، ناراحت می‌شوند و به فرزندان خود می‌گویند نباید تنها در زمان بارش باران بیرون بروی یا برای طبیعت قدرت نمایی کنی یا به بالای صخره بروی. اما همین تجربه و تجربه های مشابه دیگر در طول هزاران سال موجب شده‌اند که ما هم اکنون در جایی که هستیم باشیم، از باران نترسیم و از آن لذت ببریم و می‌دانیم که با گذاشتن میله تخلیه بار الکتریکی در بلندترین نقطه موجب جذب صاعقه و حتی تولید انرژی الکتریکی قابل مصرف ‌شویم.‌

why-entrepreneurs-are-set-to-failure

چرخه کارآفرینی

پرسیدن سوال درست موجب شکستن چرخه شکست و سقوط می‌شود و این مهمترین وظیفه کارآفرین است،
پرسیدن سوال درست.

اگر سوال های درست مطرح شوند و روحیه کارآفرینی تقویت شود چرخه‌های متعدد کارآفرینی از جاهایی که حتی انتظارشان را ندارید شروع به ظهور می‌کنند و تنها کاری که شما الان نیاز دارید که انجام دهید این است که این سیستم را مدیریت و رهبری کنید.

ولی مهم است که بدانید زندگی و کار رعایت یک توازن هوشمندانه در شجاعت و ترس است،‌ اگر قرار به کنجکاوی بیش از حد تمام افراد یک جامعه باشد، این کنجکاوی بر اساس ذات خود می‌تواند سقوط را با خود به همراه بیاورد. سربازان اسپارت شجاع ترین سربازان تاریخ بودند تا اینکه این شجاعت بیش از حد از موجب کنار رفتن سریع‌شان شد. در مقابل حکومت امپراطوری روم بیش از هزار سال به طول انجامید.

پس سعی کنید توازن را رعایت کنید.

پس چه چیز باعث پیشروی کارآفرینان می‌شود؟

جواب بسیار ساده است، روحیه کنجکاو انسان غیر قابل توقف است.

قدم بعدی چیست؟

حال سوال این است، اگر به تصویر بزرگتر نگاه کنیم، آیا این کنجکاوی‌های انسان در طول قرن های متمادی باعث بهبود شرایط شده است یا خیر؟

اگر از نگاه جامعه موضوع را بررسی کنیم انسانی موفق است که ارزش های جا افتاده و امتحان پس داده آن را به جلو ببرد پس طبیعتا کارآفرینی محکوم به شکست است چرا که این ارزشها و دستاوردها را به چالش می‌کشد، ولی اگر و فقط اگر جامعه‌ای تصمیم به باز کردن فضا برای کنجکاوی و پرسش‌گری را بدهد، شانس خود را برای بقا برای نسل های متمادی تضمین می‌کند. نه تنها جامعه رشد می‌کند انسان‌های دیگری از جوامع دیگر را نیز جذب می‌کند و توازنی از بی‌پروایی و محافظه‌کاری کنترل شده و هدفمند بوجود می‌آید که باعث افزایش روحیه کارآفرینی و پرسش‌گری می‌شود و متعاقبا جامعه هوشمندتر، فعال‌تر و شادتر می‌شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *