بین مسئولیت بدهی و درآمدزایی تفاوت‌ وجود دارد ولی مدیریت مالی به معنی مدیریت و کنترل جریان پول است و نه درآمد.

app download

app download

app download

app download

تنها هدف از نگهداری پول، تسهیل گردش کالاها و خدمات است.

نظریه پول و بانکداری آدام اسمیت
  • درآمد و هزینه
  • الگوی رفتاری مدیریت مالی پایین
  • الگوی رفتاری مدیریت مالی طبقه متوسط
  • الگوی رفتاری مدیریت مالی هوشمند
  • جمع‌بندی

درآمد و هزینه

خانه‌ای را در نظر بگیرید که مخارجش با شماست و شما مسئولیت پرداخت هزینه‌های آن را دارید و مخارج آن از درآمدش برای شما بیشتر است،‌ در این حالت این خانه برای شما منبع درآمدزا نیست بلکه یک مسئولیت بدهی است و برعکس این رویه، همین خانه می‌شود منبع درآمدزایی شما.

و این در واقع تعریف دانش مالی و تحصیلات مالی است. اکثر فارغ‌التحصیلان نمی‌دانند وضعیت مالی چیست چرا که فقط بخشی از این مطلب را فرا گرفته‌اند. اگر دوره‌ای از رشته حسابداری یا مدیریت مالی گذرانده باشید حتما متوجه حرف من می‌شوید.

پنج اصطلاح اساسی در دانش مالی و تحصیلات مالی وجود دارد:

  • درآمد
  • هزینه
  • منبع درآمدزایی
  • مسئولیت بدهی
  • جریان داشتن پول

در پروسه بانک‌ی،‌ بانک‌ها زیاد خودشان را درگیر معیارهایی شبیه فایکو (FICO) نمی‌کنند که اصولا به معنی این است که آیا شما برای قرض کردن پول قابل اعتماد هستید یا خیر و بیشتر از این پنج اصطلاح استفاده می‌کنند و برای بررسی مشتریان خود از این منابع استفاده می‌کنند تا معیار فایکو.

الگوی رفتاری مدیریت مالی پایین

رمز پولدار شدن دانش آکادمیک یا خانواده ثروتمند نیست هرچند تاثیرگذار هستند، بلکه جریان داشتن پول است. شکل زیر الگوی رفتاری یک فرد مدیریت مالی پایین (فقیر) است.

الگوی رفتاری مدیریت مالی پایین
الگوی رفتاری یک فرد با مدیریت مالی پایین

اکثر مردم توانایی کنترل این ورود و خروج پول را ندارند و‌ اهمیتی هم ندارد که تحصیلات عالی داشته باشند یا خیر؛ بنابراین مدیریت مالی و هوش اقتصادی به مقدار پولی که شما می‌سازید مربوط نمی‌شود.

الگوی رفتاری مدیریت مالی طبقه متوسط

حالا به سراغ الگوی رفتاری یک فرد طبقه متوسط می‌رویم که به این شکل است:

الگوی رفتاری یک فرد با مدیریت مالی متوسط
الگوی رفتاری یک فرد با مدیریت مالی متوسط

و این دقیقا زمانی است که موضوع خرید خانه وارد می‌شود کاری است. خانه اول، خانه بزرگتر، خانه جای دیگر و غیره. می‌خواهد ارث باشد، حقوق بیشتر، کمیسیون خوب یا هر روش دیگری که منجر به کسب درآمد چشمگیری شود تا شما را به فکر حفظ سرمایه جدید شما بیاندازد؛ خانه شما منبع درآمدزای شما است و چه کسی این حرف را می‌زند: البته مشخص است، دلال‌ها.

چرا که آن‌ها خواسته یا ناخواسته می‌خواهند یک حس کاذب امنیت را به شما بدهند در حالی که این واقعیت ندارد. اگر نزدیک تر به این قضیه نگاه کنیم،‌ اکثر افرادی که با این روش خانه می‌خرند برای زندگی کردن در آن این کار را انجام می‌دهند و این مسیری است که پول وارد می‌شود، خرج می‌شود و شما درآمدزایی انجام نداده‌اید. فقط هزینه‌هایی را به خود تحمیل کرده‌اید که شامل وام،‌ هزینه نگهداری، عوارض و مالیات و غیره و این دلیلی است که خانه شما منبع درآمدزا شما نیست چرا که از جیب شما پول را در قالب مسئولیت بدهی خارج می‌کند و چیزی به شما به صورت مرتب نمی‌دهد.

منبع درآمدزا پول در جیب می‌گذارد،‌ مسئولیت بدهی پول از جیب شما خارج می‌کند.

الگوی رفتاری مدیریت مالی هوشمند

بنابراین هوش مالی،‌ توانایی کنترل جریان پول است و این چیزی است که در مدرسه و دانشگاه تدریس نمی‌شود، برعکس به شما می‌گویند به دانشگاه بروید، شغلی به دست آورید، مالیاتتان را پرداخت کنید، بعد ماشین بخرید، بعد خانه بخرید، بعد طلا و دلار بخرید و سپس امیدوار باشید تا گران شوند و به نوبه خود تورم بالا برود تا وقتی زمانی که خانه شما دو برابر شد،‌ ارزش پول شما سه برابر سقوط کرده باشد و به این صورت شما ضرر داده‌اید.

الگوی رفتاری یک فرد با مدیریت مالی هوشمند
الگوی رفتاری یک فرد با مدیریت مالی هوشمند

حالا اگر به مثال خانه برگردیم،‌همین خانه اگر به هدف یک سرمایه گذاری خریداری شود و بجای خروج پول منجر به ورود پول به جیب شود، همین خانه تبدیل به یک منبع درآمدزایی می‌شود. پس ببینید که خانه به تنهایی اهمیت ندارد و نوع قرارگیری آن در به جریان انداختن پول است که آن را تبدیل به یک مسئولیت بدهی یا منبع درآمدزایی می‌کند. همین خانه وقتی با وام خریداری شود و با اجاره‌ای بیشتر از مقدار وام به کسی واگذار شود، نه تنها شما از جیبتان پولی برای خانه نداده‌اید، بلکه صاحب خانه‌ای برای سرمایه‌گذاری بلندمدت و جریان پولی ثابت شده‌اید. با همین استراتژی تمام اشیاء و افراد می‌تواند مدیریت شوند تا از یک مسئولیت مالی تبدیل به یک منبع درآمدزایی شود.

حتما سریال زیبای پژمان را به یاد می‌آورید که دقیقا در همین رابطه بود، بازیکن معروفی که در دوران حرفه‌ای خود به خوبی درآمدزایی کرده بود ولی با بالا رفتن سن و افول دوران ورزشی خود با بحران جدی مالی روبرو می‌شود. بسیاری در جامعه به همین شکل هستند، درآمد عالی در برهه‌ای از زمان و عدم توانایی کنترل جریان پول و ورشکستگی مالی در ظرف دو سال.

پس مهمترین عامل در الگوی مالی شما می‌بایست جریان پول باشد، مدرک دانشگاهی و شغل مناسب بسیار خوب هستند ولی با این جریان پول است که منابع شما را از یک مسئولیت بدهی به منبع درآمدزا تبدیل می‌کنند.

البته این مورد در خصوص انسان‌ها هم صدق می‌کنند،‌ اطرافیان شما می‌توانند مهمترین منابع شما باشند، اگر منجر به درآمدزایی شوند یک منبع درآمدزا هستند که شما باید آن‌ها را نگه دارید و حتی منجر به رشد و بالاتر رفتن آن‌ها شوید و اگر منجر به از دست دادن پول و دارایی شما می‌شوند سعی به اصلاح الگوی مالی خودتان کنید چرا که در پایان روز این شما هستید که باید پول را بسازید و نه دوستان و اطرافیانتان.

حالا یک سوال فلسفی: پدر و مادر یا فرزندان یک مسئولیت بدهی هستند یا یک منبع درآمدزا ؟

جواب درست در هدف هر فرد نهفته است و یک جواب کامل وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر در خصوص هدف یابی می‌توانید به جستار من، یک زندگی معنا‌دار، رجوع کنید.

اگر پدر و مادر به سنی برسند که به هزینه‌های پزشکی و نگهداری نیاز داشته باشند یا فرزندان برای حداقل سه دهه به کمک مالی ما نیاز داشته باشند و ما کسی باشیم که پول در دستمان باشد و این مسئولیت بر عهده ما باشد، چه برنامه‌ای برای آن زمان داریم؟ و این سوالی است که اغلب مردم به آن فکر نمی‌کنند ولی بسیار حائز اهمیت و البته گران است و ما اگر برای این مواقع فقط ذخیره مالی داشته باشیم مطمئن باشید این ذخیره با سرعت بسیار زیادی همانند الگوی افراد فقیر شروع به تخلیه می‌کند و شرکت‌های بیمه هم اثبات کرده‌اند زیاد در این مواقع قابل اتکا نیستند.

نكته قابل اشاره دیگر این است که اکثر مردم مشاور مالی بد،‌ شریک تجاری یا مدیر مالی نامناسب یا حتی شریک زندگی نامتوازن و موارد شبیه به این را دارند که همگی یک مسئولیت بدهی محسوب می‌شوند.

جمع‌بندی

هوش اقتصادی این است که آیا شما می‌توانید جریان پول را کنترل کنید.

هوش به معنی این است که توانایی شما در حل مسئله چقدر زیاد است هرچند تعیین کننده هوش کلی شما نمی‌شود؛ بنابراین هوش مالی به این معنی است که شما تا چه اندازه توانایی حل مشکلات مالی خود را دارید و نهایتا چقدر در کنترل جریان پول توانایی دارید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *